دانلود رایگان نرم افزار جی 5

بررسی نظرات و دیدگاهها در مورد جعبه جی 5

دانلود رایگان نرم افزار جی 5

بررسی نظرات و دیدگاهها در مورد جعبه جی 5

جزوه ها هم زیاد بود من هم آن را بگونه ای تقسیم کردم

جی5 یک ناشناخته

تابستانم راحیف نمی کنم!                                پانتا قمریان(دوم دبیرستان)

... من امسال تابستانم را به اتفاق پدرم برنامه ریزی کرده ام که فقط با جی5 درس های سال قبلم را بخوانم که خیالم از بابت کنکور صد در صد راحت شود چون با جی5 واقعاً مطالب برای همیشه وارد حافظه دراز مدت می شود و ضمن اینکه جی5 حالت سرگرمی دارد و تابستان امسالم هم خراب نمی شود.

این تابستان طلایی!                                   محمد میرمهدی (طراح صنعتی)

من علاقه شدیدی به طراحی دارم به همین خاطر آنطور که باید به سراغ کتاب هایم نمی روم ولی از وقتی جی5 وارد یادگیری من شده مشکل کمبود وقتم واقعاً حل شده خیلی خوب با آن ارتباط برقرار کردم. من فکر می کنم اگر کسی موفقیت در کنکور را می خواهد حتماً باید این تابستان طلایی را از دست ندهند.

سومی ها، با شما هستم!                     معصومه ایزدیار (دانشجوی حسابداری)

...انصافاً هزینه یک جی5 برای کنکوری ها اصلاً با هزینه های شهریه های نجومی کلاس های کنکور قابل قیاس نیست البته من کمی دیر با جی5 آشنا شدم و نتوانستم وقتی سال سوم بودم از فرصت استفاده کنم ولی شما این فرصت را از دست ندهید و قدر این تابستان را بدانید.

موش آزمایشگاهی بودیم!                         مهدی شادکار(دانشجوی عمران)

... ما 8 سال پیش جزو اولین استفاده کنندگان جی5 بودیم بقول معروف "موش آزمایشگاهی بودیم " ولی از اینکه چنین افتخاری نصیبم شد خوشحالم. به همین خاطر با جی5 تمام دروس سال های قبل را مرور می کنم.

لحظه ای از جی5 جدا نشده ام                 حدیثه مهرنور(دانشجوی مترجمی زبان)

...من زمانی که از جی5 استفاده کردم در مقطع راهنمایی بودم یعنی حدود 8 سال پیش و تا این زمان که در حال فارغ التحصیلی هستم لحظه ای از جی5 جدا نشده ام، جی5 محور اصلی موفقیت تحصیلی ام بوده است با آنکه شاغل هم هستم...

جی5 معجزه گر!                                     آقای جین پور (زبان آموز)

...مطمئن هستم اگر جی5 را نداشتم واقعاً این تسلطی که به زبان دارم را هرگز به دست نمی آوردم با آنکه در یک کارخانه بزرگ مشغول به کار هستم ولی الان زبان آلمانی را شروع کرده ام جی5 در زبان معجزه می کند.

 

"این تجربیات جالب من!"

4)به یاد داشته باش «زندگی ما، افکار ماست» اگر زندگی بهتری می خواهی باید افکار مثبت تری داشته باشی، کتاب های الهام بخش در این رابطه خیلی کمک می کند.

یک تجربه: حدود 10 سال پیش، وقتی کتابفروشی پگاه را راه اندازی می کردم یادم هست می خواستم یک هدیه برای مشتری های خودم تهیه کنم، یک خودکار سفارش دادم که روی آنها نوشته شده بود «زندگی ما، افکار ماست». من واقعاً با تمام سلول های بدنم این جمله را درک کرده ام به همین خاطر دائماً و پیوسته مواظب افکارم هستم، کتاب های الهام بخش می خوانم، سعی می کنم از وقایع تفسیر مثبت بکنم و دائماً زباله های ناشی از افکار اتوماتیک منفی را از ذهنم پاکسازی می کنم. به یاددارم آن اوایل که جی5 را شروع کرده بودیم بخاطر آنکه  قرار بود در نمایشگاه غرفه ای به ما بدهند و بر آن اساس ما هم جی5 زیادی سفارش دادیم ولی یکباره گفتند که نمی توانیم شرکت کنیم. طوفانی از مشکلات مالی گریبان ما را گرفت ولی در آن لحظات بحرانی دائماً افکار منفی که حالا کاملاً مستعد آن بودم را از خود دور می کردم، مثلاً وقتی مشکلات فشار می آوردند ناخودآگاه با خود می گفتم جی5 مرا بیچاره کرد ولی بعد به خود می آمدم و تصور می کردم اگر هر ایرانی از آن استفاده کند چه اتفاق مثبتی می افتد! و همین باعث پایداری و پشتکار من شد تا حالا که به ثمر نشسته است.

5)در اسباب و اثاثیه ات هر چیزی که تا یکسال آینده به دردت نخواهد خورد را دور بریز تا جا برای چیزهای جدید باز شود.

یک تجربه:

یک بار به خودم آمدم دیدم حجم زیادی لباس همه جا را تنگ کرده، در کتابی خوانده بودم که "ببخشید تا دریافت کنید" آنها را با آنکه نو بودند به چند کارگر افغانی بخشیدم و ضمن اینکه جا برای اشیاء دیگر باز شد رضایت قلبی هم پیدا کردم و جالب هم اینکه لباس های جدید هم پشت سر هم آمد .

6)اگر می خواهی برای کار بزرگ انگیزه دائم داشته باشی حتماً آن کار بزرگ را به آن چنان قدم های کوچکی تقسیم کن که در هر شرایطی قادر به انجام آن باشی آنگاه از انجام هر گام آن لذت ببر.

یک تجربه: حدود 8-7 سال پیش وقتی تازه پگاه تأسیس شده بود یک روز تعداد خیلی زیاد کپی چاپ شده را باید تنظیم می کردم خوب تعداد آن جزوه ها هم زیاد بود من هم آن را بگونه ای تقسیم کردم و البته یک بسته شکلات هم گرفته بودم و به ازای انجام هر مرحله از کارم یک شکلات به اضافه یک آفرین محکم به خودم پاداش می دادم باور کنید همان کار یکنواخت کلی لذت برایم ایجاد کرد.

 

 

 

 

 

 

 

10000 لغت آلمانی در یک و نیم سال!

جی5 ی ناشناخته

ازدواج و پشیمانی

نکته: از این پس در بخش مصاحبه، به مواردی خواهیم پرداخت که به شمایی که خریدار جی5 هستید و یا نیستید، ‌فرقی نمی کند، کمک می کند تا عمق زندگی خود را افزایش دهید. چه بسا هیچ ربطی به جی5 هم نداشته باشد، این هدیه معنوی را از ما بپذیرید!

-خوب جناب آقای مالکی، در شماره قبل تا آمدیم گرم شویم و دور بگیریم و وارد اصل قضیه شویم، فضا کم آوردیم و به قول معروف تشنه ماندیم، ‌حالا همانطور که گفتید واضح و رک بگویید برای انتخاب درست شریک زندگی در عمل چه باید کرد؟

» اگر اجازه دهید برای اینکه وارد اصل مطلب شویم یک مقدمه از مطالب گذشته داشته باشیم تا انسجام بحث بهم نخورد. اینطور بهتر نیست؟

-البته بفرمایید.

» ما در شماره قبل گفتیم که در انتخاب همسر باید زاویه نگاهتان را چگونه انتخاب کنیم که بعد از گذشت 10 یا 20 سال بعد از ازدواج پشیمان نشویم و آن توجه به شخصیت فرد مورد نظرمان بود و گفتیم در این راه یک خطر اشتباه کردن هم وجود دارد و آن اینکه به جای توجه به لایه های عمیق شخصیت به لایه سطحی توجه کنیم و گفتیم مواردی مثل اینکه کسی ظاهری مهربان داشته باشد، خوش صحبت باشد، تحصیل کرده باشد، اهل سفر و شاد و شوخ طبع باشد، مربوط به همان لایه های سطحی می شود ولی مواردی مثل اینکه شخصی انسانی متعهد باشد، به رشد شخصی خود اهمیت بدهد و یا رفتاری صادقانه داشته باشد و یا مسئولیت پذیر باشد و خود راباور داشته باشد و یا مثبت اندیشی جز لایه های عمیق شخصیت می باشد.

-خوب بعد از این خلاصه فکر می کنیم وقت آن رسیده وارد لایه های عمیق شویم، ما که آماده ایم.

»بسیار خوب برای اینکه مطالب کمی ملموس تر شود مثالی بزنم، شما یک کیک را در نظر بگیرید که ظاهری زیبا دارد جوری که آدم تمایل دارد هر چه زود ترتیبش را بدهد و به عبارتی جذب آن می شود این همان لایه سطحی شخصیت، حال اینکه این کیک از چه مواردی ساخته شده است؟ آیا موادش مرغوب است یا تقلبی؟ موضوعی است که به لایه عمیق شخصیت شباهت دارد. شاید بروز ترکیبهای رنگی و اسانس آنرا خوب آراسته باشند ولی وقتی آنرا می خورید اگر تقلبی باشد، عوارض آن بعداً معلوم می شود درست مثل کسی که آنرا برای زندگی آینده انتخاب می کنیم و در اوایل زندگی خیلی احساس لذت می کنیم ولی بعد...

-آقای مالکی، بیش از این ما را نترسانید! قرار شد کمی کاربردی تر صحبت کنید و را ه حل ارائه دهید.

» اتفاقاً من فکر می کنم همین که شما مرکز توجه تان را از خصوصیاتی که مربوط به لایه های سطحی است به "هویت" و لایه های عمیق متمرکز می کنید قدم بزرگ و کاربردی را برای سعادتمند شدن برداشته اید و اما حال بیایید برای نمونه چند مورد از آنها را با هم مرور کنیم.

-برای شروع فکر می کنید کدام از همه مهم تر باشد؟

» من فکر می کنم "توجه به رشد شخصی" یکی از موارد بسیار مهم و در عین حال مظلوم است که اثرات آن هم خیلی عمیق است. مظلوم از این نظر می گویم که همه ما می دانیم اگر شریک زندگی ما رفتاری صادقانه نداشته باشد و یا فردی مثبت اندیش نباشد چه اتفاقی در زندگی ما خواهد افتاد ولی کمتر موقعی است که فکر کنیم اگر شریک زندگی ما به رشد شخصی اهمیت ندهد چه عوارضی برای زندگی مشترک پیش می آید.

-واقعاً در عمل چه مشکلی پیش می آید؟

»ببینید در دوران نامزدی و یا حتی اوایل ازدواج این مشکل زیاد خود را نشان نمی دهد چون در پناه گرمای عشق و جاذبه های جنسی و علایق بوجود آمده همه چیز به خوبی پیش رود و با کمی گذشت مشکلاتی که بوجود می آید حل می شود اما، وقتی مدتی از ازدواج می گذرد حالا که آتش عشق اولیه کم فروغ تر شده است با بروز هر مشکلی به جای آنکه به راه حل آن پرداخته شود به ناسازگاری می انجامد چرا که طرف مقابل شما حاضر نیست وقتی را برای اصلاح خودش که همان "تعهد به رشد شخصی" است بگذارد و اینجاست که شما خود را تنها احساس می کنید و احساس می کنید به تنهایی باید بار حل مسئله اش را به دوش بکشد.

-می شود یک مثال بزنید؟

»بله، فرض کنید در یک مهمانی خانوادگی شخصیت شما با خانواده شما را به نیشخند گرفته است. طبیعتاً شما بعد از جلسه حتماً از او خواهید خواست در این رابطه با شما صحبت کند و یا رعایت حال شما را بکند ولی او در جواب شما بگوید: من همینم که هستم، می خواهی بخواه می خواهی نخواه! حال تصور کنید هر بار که مشکلی پیش می آید و باید با صبوری و اطلاع آن را حل کرد شما چنین جوابی را بشنوید. آیا فکر می کنید هنوز هم احساس خوشبختی می کنید حتی اگر همسرتان هم خیلی شوخ طبع باشد؟

-البته که نه! ولی خوب خیلی از افراد چنین جواب تند و تیزی نمی دهند ولی در حل مشکل پیش آمده حال از هر نوعی باشد اینکه اسم بچه را چه بگذارند و یا اینکه مشکلات مالی خود را چگونه حل کنند ناکام می مانند آنها چطور؟

»اتفاقاً این هم برمیگردد به همان"تعهد به رشد شخصی" اینکه آیا برای حل آن مشکل شخصی حاضر است در سمیناری شرکت کند و یا با "مشاوری" مشورت کند و یا خیلی کم خرج تر از آن کتابی یا نواری یا الگوی مثبتی پیدا کند و مطالعه کند  یا اینکه به لجاجت می پردازد؟

-جناب مالکی ، من قبول کردم این از همان مواردی است که انسان زیاد در اوایل آشنایی و اوایل زندگی به آن دقت نمی کند چون چندان به آن نیاز ندارد. حالا شما بگویید چه سوالاتی از نامزدمان بپرسیم و یا دنبال چه علایمی باشیم که این لایه عمیق شخصیتی را نشان دهد؟

»باید از او بخواهیم که در سمینارهایی که در مورد ازدواج برگزار می شود شرکت کند، ببینیم آیا موافق است یا نه. از او بپرسیم اطلاعات خود را در رابطه با زندگی مشترک و مسائل زناشویی از کجا کسب کرده است؟آیا در ازدواج اطرافیانش دقت کرده و الگوی مناسبی برای خود انتخاب کرده است؟آیا به مباحثی که در زمینه موفقیت در زندگی زناشویی است با دقت و علاقه گوش می دهد؟

-این مواردی که شما در قالب سوال مطرح کردید همه مربوط به ازدواج است آیا شما "تعهد به رشد شخصی"را صرفاً در رابطه با ازدواج می بینید یا نه؟ آن را گسترده تر می دانید؟

»نه خیلی بیشتر، برای مسائل دیگر هم می توانیم از او بپرسیم آیا تا به حال احساسات خود را تجزیه و تحلیل کرده است؟آیا در ظرف چند سال گذشته یک یا چند عادت بد خود را انتخاب کرده و روی آن کار کرده است یا نه؟ مثلاً برای پنج سال آینده می خواهد چه تغییراتی در خود ایجاد کند؟ بزرگترین نقطه ضعف خود را در چه می داند؟ آیا می نشیند و راجع به خودش فکر کند؟ یعنی خود را تجزیه تحلیل کند؟ آیا آنقدر انعطاف دارد که خود را تغییر دهد؟ مطمئناً شما هم می توانید یک تعداد سوال به این لیست اضافه کنید.

-آیا نظر شما این است با این سوالات می شود پی برد نامزد ما متعهد به رشد شخصی هست یا نه؟

»البته این سوالات، وحی مطلق نیستند و باید با دقت و زیرکی با آن برخورد کرد.

-منظورتان چیست؟

»ببینید ما گفتیم که ببیند نامزدتان در سمینارهای مربوط به ازدواج شرکت می کند یا نه یا حاضر است برای حل مشکل با یک مشاور، مشاوره کند یانه. اما باید یک حقیقت را در نظر داشته باشیم بعضی مواقع اتفاقاتی می افتد که مثلاً اعتماد طرف مقابل شما از این موارد سلب شود در حالی که او واقعاً دوست دارد تغییر کند و رشد کند.

-می شود واضح تر بگویید، حداقل یک مثال بزنید؟

»اجازه بدهید یک ماجرا را که خودم از نزدیک شاهد بوده ام برایتان نقل کنم. دختر خانمی که خیلی به مشاوره اهمیت می داد، برای مشاوره در رابطه بانامزدش پیش یک مشاور می رود، مشاور وقتی تفاوت سنی زیاد با نامزدش را متوجه می شود بطور یک جانبه و احساسی شروع می کند به نفی این رابطه و حتی می گوید: این یک جنایت است! البته تفاوت سنی به ویژه اگر فاحش باشد می تواند در زندگی اختلال ایجاد کند ولی واقعاً آنچه یک زندگی زناشویی را به سوی کامیابی و سعادت سوق می دهد همان لایه های عمیق شخصیت فرد است حال تصور کنید اگر این خانم اعتماد خود را به این مشاور از دست بدهد و در همان حال مورد پرسش شما واقع شود که آیا برای رشد شخصی خود حاضر است مشاوره بکند یا نه مسلماً جواب منفی خواهید شنید در حالی که او واقعاً به این امر اعتقاد دارد ولی بخاطر تصور و یا تجربه بد اعتماد خود را از دست داده است بنابراین باید به این جنبه از مسئله هنگام سوال کردن دقت کرده تا جواب کاذب نگیریم!

-منظورتان این است که کلیت سوالات را در نظر قرار دهند؟

»دقیقاً

-خوب جمع بندی می کنید؟وقت تمام است!

»به چشم! ما در این مباحثی که آغاز کرده ایم تلاش می کنیم کسانی را کمک کنیم که می خواهند شریک زندگی خود را پیدا کنند چه اهداف و خصوصیاتی را در نامزدشان جستجو کنند و البته در خودشان هم پرورش دهند که هر چه از ازدواجشان می گذرد ارتباطشان محکم تر و شیرین تر و عمیق تر شود؟ خصوصیاتی که مربوط به لایه عمیق شخصیت یعنی همان هویت و تعهد شخصی است از مواردی مثل صداقت، خود باوری، مثبت اندیشی، مسولیت پذیری و اندیشه برنده-برنده داشتن و تعهد به رشد شخصی می توان نام برد و سعی می کنم ضمن توضیح سوالات کاربردی که در این زمینه می توان مطرح کرد را در آخر بحث بیاوریم. منتظر نظرات شما هستم.

-خوانندگان عزیز چطور می توانند با شما در این رابطه ارتباط داشته باشند؟

»می توانند به آدرس:Email:MMaleki@hotmail بفرستند و با شماره تلفن 2239271-0261 در روزهای فرد یعنی یکشنبه، سه شنبه و پنج شنبه در ساعت 4 تا 5 تماس بگیرند. خوشحال می شویم نظرات و تجربیاتشان را در این رابطه دریافت داریم.

برای دریافت رایگان بروشور جی5 ،برنامه هفتگی و برگه تعیین سطح زبان انگلیسی همین حالا با ماتماس بگیرید.

 

98%!                                                                       محمد قدرت زاده (شیراز)

خواهر کوچکم کلاس زبان میرفت در آنجا به آنها پیشنهاد می کنند تا از فکرافزار جی5 برای حفظ کردن لغات استفاده کنند و او هم یکی تهیه می کند. خوب تا چند وقتی از آن استفاده می کند و بخاطر تعطیلات آن را کنار گذاشته بود من از سر کنجکاوی یک نگاهی به بروشور و مصاحبه آقای مالکی انداختم و احساس کردم باید چیز بدرد بخوری باشد با آنکه دو ماه مانده بود به کنکور امسال شروع کردم به استفاده از جی5 و چون زمان محدود بود فقط برای ادبیات از آن استفاده کردم میدانید چه نتیجه ای گرفتم 98% ادبیات امسال را زدم با خودم گفتم ای کاش از اول مهر از آن استفاده می کردم.

 

از تکرار بدم می آمد تا اینکه ...                                      فاطمه آل طاها (تهران)

آنقدر از تکرار بدم می آمد که حاضر بودم هر کاری بکنم ولی کار تکراری نکنم، همین امر باعث شده بود اکثراً از آنچه میخواهم نتیجه نگیرم بویژه سال قبل که می خواستم مجدداً کنکور شرکت کنم واقعاً‌ ماتم گرفته بودم تا اینکه توسط یکی از دوستانم با جی5 آشنا شدم به قول او جی5 خوراک توست که از تکرار کردن بدت میآد آنرا تهیه کردم و واقعاً‌ دریچه ای نو از یادگیری که جای آن در این سالها درس خوانده ام خالی بود به رویم باز شد و امسال هم در کنکور احساس تسلط و اعتماد به نفس عجیبی کردم و از این بابت از دست اندکاران موسسه پگاه-مالکی تشکر می کنم.

 

10000 لغت آلمانی در یک و نیم سال!              مدیر یک کارخانه بیسکویت سازی معروف

من مدیر یکی از کارخانجات معروف بیسکویت سازی هستم، قرار بود برای بورسیه شدن به آلمان برویم به همین خاطر باید زبان آلمانی را تا حد تسلط می آموختم در انستیتو گوته ثبت نام کردم از سر اتفاق آقای مالکی که یکی از دوستانم می باشد همزمان با جی5 هم آشنا شدم و شروع به استفاده کردم نتیجه، فوق العاده غیرمنتظره بود من بعد از سه ماه توانستم زبان آلمانی را همراه با تعداد زیادی لغت یاد بگیرم. این ماجرا گذشت و من همچنان به استفاده از جی5 ادامه دادم و بعد از یکسال و نیم اینک حدود 10000 لغت آلمانی را در حد تسلط یاد گرفته ام روزی به خاطر ارتباطات کاری با یک مهندس آلمانی صحبت می کردم چنان از دایره لغت من تعجب کرده بود که با اشتیاق از روش یادگیری من سوال کرد. وقتی گفتم از فکرافزار جی5 استفاده می کنم در همان شگفتی گفت: اساس آموزش و پرورش آلمان بر این روش استوار است.

 

 

 

 

 

وقتی میتوانی از پیاده رو بروی هرگز از خیابان نرو

یک یا علی بگویید

من در قبولی در کنکور 79 را مدیون جی 5 هستم حقیقتش را بخواهید من کسی بودم که هیچ کس امید نداشت بتوانم دیپلم بگیریم چه رسد به اینکه دانشگاه قبول شوم و مهمتر آن بتوانم دانشگاه دولتی قبول شوم. علتش هم این بود که آدم پر تحرکی بودم و اهل اینکه بشینم و درس بخوانم نبودم ولی جی5 مسیر زندگی تحصیلی ام را به کلی عوض کرد وقتی با آن آشنا شدم حسی به من می گفت این همان چیزی است که لازم داشتی به همین خاطر به صورت تمام عیار دل به آن بستم حدود هفت هشت ماه به کنکور مانده بود بکوب شروع کردم کتابها را یکی بعد از دیگری می خواندم و همه را وادار جی 5 کردم و در هر جا و هر فرصتی جی برگها را مرور می کردم فرقی نمی کرد در تاکسی باشد یا پای تلویزیون قبل از امتحان یا هنگام بازی خلاصه این تلاش سازمان یافته که عامل آن جی 5بود ثمر داد و در میان ناباوری خیلی ها توانستم در رشته مورد علاقه ام لیسانس تربیت بدنی آن هم در دانشگاه دولتی قبول شوم و اعتماد به نفس فوق العاده ای هم پیدا کنم بگذریم از این که همین رشته را اگر می خواستم در دانشگاه آزاد بخوانم یا این واحدهای عملی زیادی که دارد باید ملیونها تومان هزینه اضافی می پرداختم و خود و خانواده ام را درفشار مالی سنگینی قرار می دادم.

ولی با صرف مبلغ مختصری و تلاش خودم از این هزینه گزاف به سلامت گذشتم وقتی وارد دانشگاه شدم متاسفانه نسبت به عامل موفقیتم یعنی جی5 بی تفاوت شدم چندی که گذشت واقعا احساس کردم به خودم ظلم می کنم بنابراین بلافاصله تصمیم گرفتم یک تاریخ مجدد که اول دی 81بود برای شروع مجدد به جی 5 در نظر بگیرم و شروع به استفاده کردم و تا 15 شهریور 82 هر آنچه لازم بود وارد جی 5 کردم بار دیگر وضع به گونه ای شد که جی 5 در همه زندگی من حضور دارد به طوری که حتی هنگام وزنه زدن جی 5 کنار من است و لذت مطالعه تئوری را با لذت کار عملی باهم احساس می کنم یک اتفاق جالب را که اوایل برایم اتفاق افتاد برایتان می گویم من در المپیاد دانشجویی امسال در رشته وزنه برداری شرکت کرده بودم سه تا چهارساعت قبل از مسابقه بود و من برای غلبه بر استرس شروع به مطالعه جی برگهایی که همراهم به اصفهان برده بودم کردم در همین حین مربی ام مرا دید که دارم جی 5 می خوانم و چون از قبل میدانست جی برگ چیست خوشحال شد و یک ماشاء الله محکم بهم گفت و به نشانه موفقیت کف هر دو دستمان را بهم زدیم و همینجا می خواهم به همه کسانی که به فکر وقتشان هستند یا می خواهند در کنکور موفق باشند می گویم یک یا علی بگویید و شروع کنید اصلا تردید نکنید باورکنید این تردید به نفعتان نیست من در خوابگاهمان در اراک به قدری به این جی برگها عادت کرده بودم که در حتی سلف سرویس خوابگاه و همه جا آنها همراهم بودند و می خواندم به طوری که در خوابگاه به (ولی فیشی) مشهور شده بودم و البته از این لقب احساس لذت و غرور می کردم این اصرار علنی من در خواندن جی برگها باعث شده بود خیلی از دوستانم به این روش آشنا شوند و مرا به خاطر آنکه آنها را با جی5 آشنا کرده بودم  دعا کنند یادم هست یک روز تمام جی برگهای در دستم را بلد بودم چنان خوشحال شدم که از روی خوشحالی آنها روی هوا ریختم و در جای جای اتاق و سر و روی بچه ها ریخت وقتی با نگاه متعجب آنها مواجه شدم گفتم اگر می بینید اینها را به هوا ریختم فکر نکنید برایم کم ارزش هستند هر کدام بیشتر از یک اسکناس برایم ارزش دارند ولی از اینکه به مطالب آنها مسلط هستم بی نهایت احساس خوشحالی و اعتماد به نفس می کنم.

خلاصه اینکه جی5 واقعا جایش در زندگی خیلی از ما ایرانی ها خالی است اگر ندارید بی تردید یکی تهیه کنید تردید نکنید

ولی الله رضایی لیسانس تربیت بدنی

 

لذتهای ارزان قیمت را برای خودت تدارک ببین

یک تجربه: یک بار در جایی میخواندم که ثروت واقعی کسی است که بتواند لذتهای ارزان قیمت را برای خود دست و پا کند وقتی سعی کردم تجربه کنم دیدم واقعا همین طور است برای نمونه من از دیدن بازی ابرها و نمایش شگفت انگیز آنها در پهنه آسمان آبی به شدت لذت می برم از دیدن ماه به خصوص وقتی قرص آن کامل است لذت می برم از نگاه کردن به چهره صادقانه خردسالان و بازیهای کودکانشان غرق لذت می شوم از اینکه این همه معجزه در اطرافم اتفاق می افتم لذت می برم از تکان برگ درختان تا اصرار گیاه کوچکی که از لای موزاییک علی رقم نامساعد بودن شرایط بیرون آمده که من نام آن را اصرار طبیعت گذاشته ام البته شاید شما احساس کنید که این نمونه ها نمی توانند برای شما لذت بخش باشند ولی باید به خودتان فرصت دهید تا آن را احساس کنید درست مثل کسی که همیشه آهنگهای تند تیز شنیده و از آهنگهای کلاسیک لذت نمی برد ولی آنهایی که از چنین آهنگهایی لذت می برند حتی ممکن است وسط خیابان بایستند تا فرصت شنیدن آن را از دست ندهند خندیدن هم لذت ارزان قیمتی است که انسان می تواند بدون هزینه آن را تقدیم دیگران کند

همیشه نگاهت را متوجه سبزه ها و درختان کن

یک تجربه خیلی جالب است زمانی بود که شرایط روحی خوبی نداشتم و تحت فشار بودم به همین خاطر از طبیعت برای آرامش استفاده می کردم و خب در شهر که به این راحتی مناظر طبیعی پیدا نمی شود ولی من سعی می کردم هر جا می روم تمام درختان کوچه و خیابان را با جزئیات آن مثل پرنده هایی که روی آن نشسته و گلی به آورده در نظر بگیرم و این کار را مصرانه می کردم نتیجه آن شد که بارها و بارها همین آرامش را در خواب در حال دیدن همان صحنه ها تجربه می کردم یعنی همان آرامش روز در شب هم به خوابم می آمد و مثل یک پادشاه که سربازانش را سان می بیند درختان استوار را سان می دیدم

وقتی میتوانی از پیاده رو بروی هرگز از خیابان نرو

یک تجربه : یکبار در حاشیه خیابان در ضمن اینکه منتظر تاکسی بودم در حال حرکت بودم یکباره دیدم یک چیزی طوفان وار از کنارم رد شد وقتی قسمتی از آن به پایم خورد لحظه ای درنگ کردم دیدم یک عابر پیاده است که با یک پیکان که ترمز بریده تصادف کرده است البته آن حادثه به خیر گذشت و آن شخص سلامت خود را باز یافت ولی حادثه می تواند نتیجه ای غیر از این داشته باشد ممکن بود از ناحیه سر آسیب ببیند این تجربه باعث شد من همیشه و در هر شرایطی از کنار پیاده رو حرکت کنم حتی اگر آن پیاده رو باریک و نامساعد باشد البته این رفتار نشانه خرد محوری است آن هم در کشوری که بالاترین رکورد حوادث جاده ای را دارد و باعث تسری این بینش به دیگررفتارهای ما می شود.

 

بدون هیچ کلاس کنکوری توانستند 6/98% شیمی، درس مورد

G5 یک ناشناخته 

و اینک در دانشگاه با معدل20 ؟!

در شماره های قبل خواندیم که آقای احمدبیگی، چگونه توانست با استفاده از جی5 در دوران سخت سربازی و فقط و فقط با 4 ماه مطالعه و البته ، بنابر گفته خود ایشان با تکیه بر سه عامل، توکل به خدا ، به کارگیری جی5 به عنوان «موتور پشتکار» و بالاخره استفاده از وقت های مرده با «کیف همراه» و بدون هیچ کلاس کنکوری توانستند 6/98% شیمی، درس مورد علاقه اشان را تست بزنید و در رشته شیمی کاربردی پذیرفته شوند، البته ایشان به علت کمبود وقت یعنی داشتن فقط 4 ماه زمان تا کنکور آن هم در ایام سربازی نتوانستند تمامی دروس را با جی5 کار کنند که طبیعتاً نتایجی بسیار شگفت انگیزتر در انتظار ایشان می بود و اما حال بخوانیم بقیه ماجرا را بعد از ورود ایشان به دانشگاه:

تابستان امسال ترم تابستانی برداشتم،کلاً 6 واحد ارائه می شد که برداشتم کل این ترم فقط یک ماه بود اینجا هم جی5 به عنوان یک «انسجام دهنده» ویک «موتور پشتکار» به یاریم آمد و باعث شد با معدل20 و با موفقیت قابل ملاحظه ای آن را پشت سر بگذارم، من در این یک ماه فقط روزی 5/3 ساعت می خوابیدیم یعنی از 1 تا 5/4 صبح و همانطور که گفتم این اراده و پشتکار را ناشی از مکانیسم فکرافزار جی5 می دانم که به انسان با پاداش های فوری خود، که می دهد باعث تداوم مطالعه و میل شدید به ادامه راه می شود. من با استفاده از جی برگ هایی که خود نوشته بودم توانستم 600 صفحه کتاب «انقلاب اسلامی و ریشه های آن» را به گونه ای به خاطرم بسپارم که خط به خط و مو به مو از حفظ آن را بیان می کردم، به طوری که در یک کنفرانس روبروی 50 نفر از همکلاسی هایم  و استاد مربوطه باعث بهت وحیرت همگی آنها شوم. استادم از دو نمره کنفرانس یک نمره هم اضافه تر دادند و گفتند تا حالا همچون نمونه ای را ندیده است و دلیل آن را پرسیدند و من گفتم پشتکار و استفاده از جی5. البته همین موفقیت را در درس تاریخ اسلام به دست آوردم و اما در درس شیمی هم با استفاده از جی5 به این موفقیت جالب دست پیدا کردم، واقعیت آن این است که استاد قادری که معاونت گروه شیمی را برعهده دارند در درس بسیار دقیق وجدی هستند و تا به حال فقط یک نفر 20 گرفته ،جالب است نحوه کارم را برایتان بگویم: من در آزمایشگاه شیمی 2، صحبت استاد را ضبط می کردم و در منزل مو به مو گوش می دادم و همزمان بر روی جی برگ پیاده می کردم و در هر فرصتی حتی در عروسی دختردائی ام که 8  مرداد ماه بود آنها را مرور می کردم ضمن آنکه عروسی را از دست ندادم در همان حال فرصت مطالعه با استفاده از جی برگ های نوشته شده ام را هم از دست ندادم وخب نتیجه آن هم نمره 20 آن بود. من حتی در درس تربیت بدنی هم ازجی5 استفاده کردم کتاب «تغذیه ورزشکاران» را خط به خط جی برگ نویسی کردم و نمره 20 آن را هم از آن خود کردم و به این ترتیب در تمام دروس 20 گرفتم و به این ترتیب معدلم هم 20 شد. جمع امتیاز نیمسال تابستان 83ام 120 شد که حداکثر امتیاز ممکن است. من در پایان می خواهم صادقانه بگویم که جی5 را وارد زندگی یادگیری تان بکنید، جی5 برای سن خاصی نیست هرکس و در هر سنی می تواند از آن استفاده کند، به ویژه کنکوری ها که استفاده از آن برایشان از هر واجبی واجبتر است.

هرگاه کسی علت موفقیت هایم را می پرسد آن را به جی5 نسبت می دهم.

شاید می توانستم آن را به استعداد ذاتی خودم نسبت دهم و هم راز موفقیت با جی5 را فاش نسازم ولی حقیقتاً دوست دارم تحولی را که جی5 به لطف خدا و پشتکارم در من ایجاد کرده به دیگران منتقل کنم و این تحول در دیگران هم ایجاد شود و مزه موفقیت را بچشند، می گویند زکات علم، نشر آن است و من فکر می کنم زکات موفقیت با جی5 ،کمک به گسترش آن است جی5، را بی درنگ تهیه کنید: و اگر دارید قدر آن را به نیکی بدانید و به دیگران هم توصیه اش کنید.

"این تجربیات جالب من!"

19)به خودتان ودیگران برچسب نزنید

یک تجربه: خیلی جالب است، شما اگر یک روز خود را مرور کنید می بینید پر از «برچسب» است هم به دیگران و هم به خودتان ، مثلاً فراموش می کنیم چیزی را بخریم، بلافاصله به خود می گوئیم «عجب آدم خنگی هستم» و یا همین که در مسابقه بانک ها برنده نمی شویم، به خود می گوئیم «عجب آدم بدشانسی هستم» و یا اگر کسی را می بینید که ظاهرش مطلوب ما نیست می گوئیم «آدم خلافیست» و یا اگر رئیسمان از ما عصبانی می شود با خود می گویم: «عجب آدم بداخلاقیه». من وقتی افکار اتوماتیک شبانه خود را می نویسم می بینم یکی از بیشترین خطاها همین برچسب زدن است حالا این وضع باعث چه مشکلاتی می شود ما وقتی به کسی برچسب می زنیم درست مثل این می ماند که «قالب ریخته گری» او را می سازیم یعنی وقتی شما به برادر و یا خواهر خود می گوئید«او آدم بداخلاقیست» یعنی برچسب بد اخلاقی به او می زنید دیگر به او فرصت نمی دهید که نشان دهد که مواقعی هم می تواند خوش اخلاق باشد، همین رفتار باعث تشدید «بداخلاقی» و یا هر صفت دیگری در او می شود وقتی به خود می گوئیم «عجب احمقی هستم این کار را نباید می کردم» ذهنتان کم کم باورش می شود که شما یک احمق هستید و طبیعتاً دائماً از شما رفتارهای احمقانه سر خواهد زد.

20)پولت را در جلوی چشمات نگذار!

یک تجربه: من پدری دارم که در کار و کسب خودش موفق است یادم هست وقتی 11-12 ساله بودم قرار بود پولی را به بانک ببرم تا سفته بخرم، پدرم با اصرار زیاد به من سفارش می کرد که حتماً پول را در پیراهنم پنهان کنم و نگذارم کسی آن را ببیند، اوایل تعجب می کردم ولی به هر حال به آن عادت کردم حالا هم این عادت را دارم گاهی مبلغ زیادی پول نقد در کیفم هست ولی وقتی درب آن را باز کنید چیزی نمی بینید!

21)از همکاران و دوستانت تشکر«کتبی» و «بلافاصله» بکن! حتی روی تکه هی کاغذ.

یک تجربه: یک بار در مؤسسه بر روی یک تکه کاغذ کوچکی جمله تشکر آمیزی خطاب به یکی از همکارانم نوشتم و از صبری که در مقابل یک مشتری عصبانی به خرج داده بود، تشکر کردم، دیدم عجب اثراتی داشت. حتماً این کار را در مورد دوستان ، خانواده و اطرافیانتان امتحان کنید! توجه داشته باشید که این کار باید «بلافاصله» باشد.