دانلود رایگان نرم افزار جی 5

بررسی نظرات و دیدگاهها در مورد جعبه جی 5

دانلود رایگان نرم افزار جی 5

بررسی نظرات و دیدگاهها در مورد جعبه جی 5

چنین فرهنگ سازی از طرف مسئولین و جامعه

G5 ک ناشناخته

تفکر اقتصادی

چندی پیش امید،طراح همین صفحه ، ناگهان پیشم آمد و گفت:عالی است ،فوق العاده است حالا باور کردم چقدر مؤثر است من که کمی متعجب شده بودم گفتم :راجع به چه حرف می زنی گفت:جی5 ، تازه دو ریالی ام افتاد به همین خاطر مصاحبه این شماره را به او اختصاص داده ایم البته جالب است بدانید آقای طوسی دانشجوی دانشگاه پیام نور مرکز تهران است که به خاطر استفاده از جی5 توانسته در مرحله اول کنکور سراسری فوق لیسانس موفق شود.باهم می خوانیم .

»امید خان چطور شد که آنقدر دیر به فکر استفاده از جی5 افتادید؟

-حقیقتش من خیلی روش خودم برای مطالعه را قبول داشتم با آنکه تأکیدهای شما را می دیدم وخوب از نزدیک با شما واهدافتان آشنا هستم واعتماد دارم ولی زحمت تغییر روش را به خودم نمی دادم تا چند ماه پیش حجم سنگین درسها وامتحانات بدجوری مرا تحت فشار گذاشته به همین خاطر پیش خودم گفتم بگذار امتحانی باجی5 بکنم.

»خوب امتحان چه بود؟

-باور نکردنی . فرمولهایی که قبلاً با کلی تلاش  یاد می گرفتم ودائماً نگران فراموشی آنها بودم اینبار به کلی ورق برگشت.هر چه را با روش جی5 حفظ می کردم دائماً جلوی چشمم بود.نخست با احتیاط برای دروس شیمی تجزیه وشیمی آلی فلزی استفاده می کردم ونمراتی که گرفتم شگفت زده ام کرد. آنقدر به شوق آمده بودم که باعث شدم خواهرم که معلم زبان است برای حفظ بعضی لغات از آن استفاده کند.

»خوب.در کنکور سراسری فوق لیسانس چه نتیجه ای گرفتی؟

-واقعیت اینکه امسال حساب چندانی برای کنکور فوق نکرده بودم ولی آن نتایج امتحانات آنقدر دلگرمم کرد که تا بحال حدودهشت هزار فیش  نوشتم یعنی چهار بار جعبه جی5 پر وخالی شده است وهمین امر باعث شد امسال با نتیجه مثبت در کنکور فوق قبول شوم که رقابت واقعاً سنگینی است.

»شما دانشجوی پیام نور هستید ولی توانسته اید در کنکور فوق قبول شوید.جی5 چطور توانست به شما کمک کند؟

-ببینید من اگر دانشجوی دانشگاه تهران بودم طبیعتاً قبولی درکنکور فوق لیسانس به نظر طبیعی می آمد ولی وقتی یک دانشجوی پیام نور با آن امکانات واقعاً محدود یعنی هفته ای دوروز کلاس آن هم در روزهای  تعطیل وقتی می تواند در یک رقابت تنگاتنگ با دانشجویان دانشگاههای مطرح از کارش نتیجه بگیرد حتماً دلیل مهمی وجود دارد، من به شما می گویم آن دلیل مهم جی5 است.

»چطور ؟جی5 مگر چکار می کند که می تواند تا این حد متحول کننده ظاهر شود؟

-در مورد من که دانشجوی پیام نور بودم این کار بسیار مهم راکرد که باعث یک انسجام وپیوستگی مطالب در ذهن من شد. یک مثال بزنم:یک دانشجویی که به کلاس می رود این شانس رادارد که طبق تقویم کلاسی دائماً در معرض مرور وتکرار مطالب قرار گیرد ولی در مورد ما دانشجویان پیام نور این خودمان هستیم که باید مواظب برنامه های درسی امان باشیم تا غافلگیر نشویم. جی5 یک بستری فراهم می کند که شما بدون آن که متوجه شوید دائماً تکرار می کنید ولی با نظم خاصی که خیلی هم علمی است.

»آیا برای ادامه تحصیلتان هم از از جی5 کمک خواهید گرفت؟

-من فکر می کنم تمام کسانی که به درستی از جی5 در جهت رسیدن به هدفشان که همان تسلط بر درس و داشتن اعتماد به نفس است استفاده کنند جی5 را جزء لاینفک از درسشان می دانند و بار دیگر می گویم به شرطی که در استفاده از آن درست عمل کنند که در غیر این صورت مطمئناً نتیجه عکس خواهد شد.

»خوب متأسفانه فضا کم داریم ، یک پیام؟

-استفاده از جی5 یک معجزه است دراستفاده از آن کوچکترین تردیدی نداشته باشید نه تنها خودتان بلکه همه اطرافیان راهم باآن آشنا کنید تا آنها یک عمر مدیون این لطف شما باشند کاری که من کردم.

*        *        *

»خوب ،جناب مالکی،این هفته چه  مطالبی برای گفتن دارید؟

-اگر موافق باشید می خواهیم در رابطه با "تفکر اقتصادی"با هم صحبتی داشته باشیم.

»تفکر اقتصادی؟!

-بله ،البته ما از زاویه ای به آن نگاه می کنیم که به "عمق زندگی"کمک کند.

»بسیار خوب،ما آماده ایم.

-سالها پیش در انگلستان اتفاقی افتاد که علیرغم آنکه موضوع کوچکی به نظر می رسید خیلی سرو صدابه پاکرد و آن این بود که کودکی پنج ساله از یکی از بانک های معروف انگلیسی تقاضای وام کرد به مبلغ ده پوند (؟!)ولی بانک که تا به حال چنین در خواست کوچکی و در چنین سنی نداشت با قوانین موجودش نمی توانست پاسخگو باشد به همین دلیل در یک فراخوان هیئت مدیره بانک تشکیل جلسه دادند و راجع به این وام گیرنده کوچولو به بحث پرداختند و نتیجه این شد که قوانین را به گونه ای تغییر دادند تا امکان وام دهی به او را داشته باشند جالب اینجاست که همین جلسه برای بانک بیش از هزار پوند خرج برداشت یعنی صد برابر وامی که می خواستند بپدازند.

»خب این آقا کوچولوی ما این وام را برای چه می خواست؟

-چون موشهایش زایمان کرده بودند و بچه موشها نیاز به خانه یا قفس داشتند!و چون پول تو جیبی هفتگی اش یکی دو پوند بیشتر نبود ناچار باید پول را از جایی تهیه می کرد که با راهنمایی والدینش تصمیم به وام گرفتن از بانک کرد ،این ماجرا در آن زمان سروصدای زیادی به پا کرد نه به این خاطر که این کار به ظاهر خیلی عجیب و غریب به نظر می رسد بلکه به خاطر اینکه این طرز برخورد بایک مسئله اقتصادی می توانست الگو قرار گیرد و باعث فرهنگ سازی تفکر اقتصادی شود.

»واقعاً؟خوب پدر و مادر این بچه نمی توانستند ده پوند را از جیب خودشان بدهند و از پول توجیبی او کم کنند ؟

-بله راه ساده همین است این پدر و مادر از این نیاز کودک استفاده کردند و در همان اوایل طفولیت به او حقایق و مفاهیم اقتصادی را آموزش دادند.این کودک دیگر می داند اگر نیاز به پولی دارد نباید نگاهش به جیب پدرش باشد بلکه باید دنبال منابع مناسب تری مثل بانک ها بگردد چنین کودکی وقتی به سن بزرگسالی می رسد مسلماً برای حل مشکلات مالی خود از تفکر منطقی اقتصادی برخوردار خواهد بود البته چنین فرهنگ سازی از طرف مسئولین و جامعه هم استقبال می شود ،به طوری که هیأت مدیره یک بانک بزرگ برای تغییر قوانین به صورتی که بتوانند به او وام بدهند تشکیل جلسه می دهند ولی در ایران ما قضیه کاملاً برعکس است.

»چطور برعکس است؟

-ببینید ما بزرگسالان هم از "تفکر اقتصادی" بی بهره ایم چه رسد به اینکه بخواهیم آنرا به کودکانمان بیاموزیم برای مثال شما ببینید که چطور نفت را که "سرمایه ملی" است به یک "هزینه" تبدیل کرده ایم یعنی سالی 20-18 میلیارد دلار نفت می فروشیم و آنرا صرف انواع واقسام یارانه ها می کنیم برای مثال یک میلیارد می دهیم بنزین وارد می کنیم تا روزانه میلیونها دلار ازآن در ترافیک وماشینهای باراندمان پایین بسوزد وانواع بیماریها ی تنفسی وآلودگی هوا رابرایمان به ارمغان بیاورد این نشان می دهد که ماملتی بادیدگاه صحیح اقتصادی نیستیم ونداشتن چنین تفکروفرهنگی می تواند برای خود ونسل آینده مابسیارگران تمام شود.

البته نمی خواستم دراین مصاحبه وارد مسائل اقتصادی شوم ولی درد دلی بود که می خواستم بکنم،موضوع بحث ما البته کاربردی تر از این حرفهاست.

»خوب موضوع اصلی چیست؟

-می خواهم تاجایی که وقت اجازه دهد راجع به چند"مفهوم"اقتصادی صحبت کنم.مفاهیمی مثل "دارایی" ، "بدهی" که دانستن آنها می تواند در کیفیت زندگی ما نقش ارزنده ای ایفا کند.

»چه جالب!چه طور؟

-ببینید،خیلی از افراد چیزهایی را خریدار ی می کنند وفکر می کنند به "دارایی های"خود افزوده اند.برای مثال یک ماشین می خرند وآن را جزء "دارایی"خود حساب می کنند.در حالی که چنین نیست وداشتن یک ماشین خود به خود"ماهیت بدهی" دارد.

»چرا بدهی ،آدم هروقت بخواهد آن را می فروشد ونقد می کند خوب اینکه "دارایی" است؟

-بله، ظاهراً دارایی است ولی "عملاً" بدهی است اجازه بدهید آن را بشکافیم ،شما برای نگهداری وسایر هزینه های این ماشین به فرض ماهی صد هزار تومان می پردازید یعنی سالی یک میلیون دویست هزار تومان حالا اگر این ماشین چهار تا پنج میلیون خریده باشید بعد از سه تا چهار سال معادل کل آن خرج کرده اید.یعنی این ماشین تابه حال برای شما هشت میلیون درآمد است درحالی که فقط سه الی چهار میلیون می ارزد یعنی شما چیزی حدود پنج میلیون از حساب خود برداشت کرده اید یعنی این ماشین"ماهیت بدهی" داشته نه "دارایی".

»بی توجهی به این امور چه عواقبی دارد؟

-اینکه شما روز به روز فقیرتر می شوید ویا هر چه تلاش می کنیدچون از تفکر صحیح اقتصادی بی بهره اید به افزایش دارایی هایتان که شما راچاق می کند به بدهی هایتان می پردازید که شمارا فقیرتر ولاغرتر می کند.

»خوب برای تنوع بحث ،خرید جی5 ماهیت "بدهی" دارد یا ماهیت "دارایی"؟

-البته دارایی، نه به خاطر اینکه شما می توانید جی5 اتان را بعداً گرانتر بفروشید وسود کنید بلکه به این خاطر سود کلانی در دراز مدت نصیب شما می کند بگذارید چند مثال بزنم . فرض کنید یک دانش آموز دوران راهنمایی ویا دبیرستان با جی5 آشنا شود ودروس خود را با آن می خواند نتیجه آن می شود مطالب وارد حافظه درازمدتش می شود و کیفیت یادگیریش بالا می رود حالا همین دانش آموز چند سال بعد کنکور می دهد و چون مطالب را اصولی خوانده  شانس اینکه وارد دانشگاه دولتی شود خیلی زیاد است وخود شما می دانید قبولی در یک رشته دانشگاه دولتی با دانشگاه آزاد برای یک دوره لیسانس ویا دکترا بین پنج تاپانزده میلیون تومان بیشتر هزینه دارد.خوب این هزینه وبسیار هزینه های دیگر مثل کلاسهای تقویتی وغیره از دوش خانواده برداشته می شود این یعنی کم کردن هزینه ها وافزایش "دارایی های "خانواده !

»یک توصیه؟

-به خانواده ها توصیه می کنم از خرید کردن به مفهوم " دارایی" و"بدهی" توجه کنند،خریدن زیور آلات "ماهیت دارایی" ندارد بلکه "ماهیت بدهی" داردچون وقتی می خواهید آن را بفروشید مزد ساخت از آن کم می شودکه "ماهیت بدهی است"می دانم که اکثر خانم ها با این امر مخالفند ولی تا طرز فکرمان را اقتصادی کنیم از" رفاه اقتصادی خبری" نیست.

»یک توصیه دیگر؟

-حتماجی5 بخرید!به ویژه افراد کوچک خانواده . چون "ماهیت دارایی" داردآنهم هم معنوی وهم مادی !معنوی از این نظر که یادگیریشان بانشاط می شود وبه بازی تبدیل می شود واعتماد به نفسشان افزایش می یابد.وهم از دیگر هزینه ها مثل کلاسهای اضافی ،قبولی در دانشگاه آزاد ودانشگاههای غیردولتی به جای دانشگاه دولتی دور می شود،صرفه جویی که میلیونها تومان به نفع اقتصاد خانواده تمام می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

که زیر نظر سازمان ملی جوانان است.

جی5 یک معجزه است آقای کیومرث خمس آبادی مدرس زبان انگلیسی در تهران و کرج و فارغ التحصیل رشته ادبیات زبان انگلیسی است وی یکی از اولین افرادی است  که ازجی5 در جهت یادگیری زبان انگلیسی استفاده کرده است.

مصاحبه ای که می خوانید خلاصه گفتگو با ایشان است.

آقای خمس آبادی اثرات جی5 در یادگیری زبان را چگونه ارزیابی می کنید؟

آنچه من در مورد خودم و شاگردانم در حد معجزه بوده است، من بدون استثنا در اولین جلسه آشنایی با شاگردانم از آنها می خواهم جلسه بعد حتماً باید همراه جی5 در سر کلاس حاضر شوند.ببینید ما در یادگیری زبان با یک مشکل بسیار بزرگ روبرو هستیم برخلاف بسیاری از کشورها ما با افراد خارجی و انگلیسی زبان ارتباط مستقیم نداریم درنتیجه با کلی زحمت در کلاس حاضر می شویم و لغات و کلماتی را یاد می گیریم ولی چون فرصت تکرار آنرا بویژه به صورت ناخودآگاه نداریم تقریباً همه زحمات به باد می رود و فراموش می شوند و کمتر موقعی کاری از دست معلم برمی آید.

اگر قرار باشد یک صفتی را به جی5 نسبت دهید چه صفتی را می گویید؟

به آن می گویم معجزه اگر لغت چون واقعاً در یادگیری لغت معجزه می کند.

یک پیام!

 من هرچه را با جی5 خواندم برایم ماند و هرچه را بدون جی5 خواندم یا فراموش کردم و یا بیاد آوردن آن شفاف و قابل اطمینان نیست تاکید می کنم هر کاری را نمی خواهید بکنید، نکنید ولی از جی5 استفاده کنید.

خب بری حسن ختام مصاحبه چه حرفی دارید؟

چند روز پیش یکی از دوستان را که در هواپیمایی استخدام شده بود را دیدم. با شوق و ذوق می گفت که با وسیله ای آشنا شده که در مدت کوتاهی دایره لغت زبانش را افزایش داده و از من خواست به زبان آموزانم پیشنهاد کنم. من هم قبل از اینکه او نامی از جی5 بیاورد گفتم: جی5 نیست؟! با تعجب گفت: چرا! و وقتی به او گفتم که شش سال است استفاده می کنم با دلخوری گفت:تو به من ظلم کردی چرا آن را زودتر به من هم معرفی نکردی اگر در این چند ساله با آن آشنا بودم الان هزاران لغت بیشتر بلد بودم و اینقدر وقتم تلف نشده بود حقیقتاً‌ برای لحظه ای احساس شرمندگی کردم. و از آنجا مصمم شدم به هر کس که در حال یادگیری است،‌چه زبان و چه هر درس دیگر جی5 را توصیه و سفارش کنم.

جناب مالکی باز هم این شما و این خوانندگان. برای این شماره چه برنامه ای دارید؟

اگر موافق باشید این شماره را می خواهیم متفاوت از بقیه مصاحبه ها برگزار کنیم.

یعنی چکار کنیم؟

می خواهم همه اش خاطره تعریف کنم.این که خیلی خوب است.ولی قبل از هر چیز می خواهم فلسفه این چند خاطره را برایتان بگویم.من فکر می کنم یکی از بزرگترین مشکلات ما ایرانیها بویژه جوانان آن است که در زندگی خود متعادل نیستیم یعنی یا دائماً کار و درس می خوانیم یا در گرداب روزمرگی اسیر شده ایم و فراموش کرده ایم که باید زندگی معتدلی داشته باشیم.

شما چه توصیه ای دارید؟

اینکه حتماً ‌یک روز در هفته را برای تفریح و بیرون رفتن به ویژه کوه و سبزه زارها در نظر بگیرند به عبارتی زندگی را اگر ترازویی در نظر بگیریم خیلی مهم است که کفه زندگی شخصی و خانوادگی در تعادل باشد.

خوب قرار بود ازخاطراتتان بگویید ؟

بله، یکی از جالبترین هایش مربوط می شود به تنگه واشی من تقریباً دو هفته جمعه ها سعی می کنم به دامن طبیعت بروم حالا اگر امکاناتی باشد دورتر و اگر نباشد همین اطراف تهران و کرج مثل رودخانه کرج مثل کوه های اراف تهران، توچال ، دارآباد که واقعاً خرجی هم ندارد ما این خاطره مربوط به یکی از سفرهای برون شهریست که به اتفاق یک گروه خوب بنام کانون کوه و جوان به تنگه واشی رفتیم که بسیار زیباست و در قسمتی از آن چاره ای ندارید جز اینکه شلوارها را بالا بزنید و از میان آب خنک عبور کنید، خوب ما هم همین کار را کردیم بعد از یک ساعتی راهپیمایی لذت بخش آبشار زیبای تنگه نمایان شد نمی دانم آیا تا بحال در گرمای تابستان تجربه کنار آبشار بودن را داشته اید یا نه؟ولی فوق العاده است،‌ قطرات ریز و پودر شده آب به سر و صورتتان می خورد و نشاط فوق العاده به شما می دهد.من هم که قبلاً‌تجربه با آبشار بودن را داشتم ، همینکه آبشار را دیدم ازگروه جلو افتادم تا به پای آبشار رسیدم مگر می شد زیر این آبشار نرفت؟ به همین خاطر دفتر خاطرات که همیشه همراهم است زیر لباسم گذاشتم و پریدم توی آب و رفتم زیر آبشار ولی همین آب نرم و شفاف وقتی در ارتفاع ده ، بیست متری شتاب می گیرد می شود مثل سنگ ریزه. آب چنان فشاری داشت که تا آمدم دستم را به عینکم بگیرم آب به سرعت برق بردش! از زیر آبشار بیرون آمدم ولی مگر دیگر عینکی پیدا می شد به همین خاطر لذت زیر آبشار رفتن را خراب نکردم و دوباره رفتم و از فشار جانانه آن لذت بردم حتی رفتم به میانه آبشار که یک شبه غاری بود و از آنجا همراه آبشار داخل آب پریدم. فوق العاده لذت بخش بود اما بی عینک شدم!

 با بی عینکی چه کردید؟

وقتی از پیدا کرن آن ناامید شدم پیش خودم گفتم با عینک یا بدون آن امروز باید یک روز شاد و بیاد ماندنی باشد، وقتی از آب بیرون آمدم و کنار صخره ها زیر آفتاب خودم را رها کردم، احساس گرسنگی کردم همینکه دست کردم توی جیبم تا ساندویچی که در آغاز به ما داده بودند درآورم دیدم پر از آب شده! جوری که قابل خوردن نبود به همین خاطر با خنده و رضایت  بازش کردم و کالباس و خیارشور آنرا با ولع خوردم و از اینکه در هر شرایطی می توانم لذت ببرم لذت مضاعفی بردم، خلاصه آنروز بدون عینک و با این مسائل می بایستی به من خوش نگذرد ولی برعکس یکی از بهترین سفرهای من شد.

خوب نتیجه؟!

نتیجه اینکه به هر بهانه ای شده یک روز در هفته را برای خودتان خالی کنید، دوم اینکه وقتی برای لذت بردن بیرون رفته اید هر مشکل، مانع و هر سختی باید شما را بیشتر به وجد آورد وقتی با این زاویه نگاه می کنید می بینید که در هر شرایطی باز هم لذت می برید.

آقای مالکی، اینها که می گویید فوق العاده اند شما همه این حسها را تجربه کرده اید؟

بله البته با همین دوستان و کانون و البته هر جمعهً آنها اکثرا! برنامه را به گونه ای تنظیم می کنند که بیش از یک الی دو ساعت راهپیمایی نداشته باشد تا بچه ها خسته نشوند ولی همیشه جاهای بکر و دست نخورده را انتخاب می کنند و چون اهداف زیست محیطی دارند که به اهداف معنوی ما نزدیک است، من همیشه از با آن ها بودن لذت می برم.

خوب اگر دوستان بخواهند با این گروه بیایند شرایطی دارد؟

نه، حتی می توانند عضو کانون کوه و جوان شوند که زیر نظر سازمان ملی جوانان است.

خود شما هم هستید؟

من در بیشتر سفرها با این دوستان هستم و خوشحال می شوم که در این سفرها جی5 ها هم باشند؟

اگر کسی بخواهد بیاید چکار باید بکند؟

می تواند با تلفن مؤسسه در کرج تماس بگیرد تا هماهنگی های لازم و تخفیفهای لازم را برایشان بگیرم.

پیام دیگر!

در یکی از همین سفرها می بینمتان!

 

رضا معظمی دانشجوی ترم آخر مهندسی صنایع

جی5 برای من همه چیز بوده است.آقای رضا معظمی دانشجوی ترم آخر مهندسی صنایع است. ماجرای وی از این نظر خواندنی است که توانسته است با استفاده از جی5 آن هم در هنگام خدمت سربازی در کنکور موفق شود و بعد از گذشت 9 ماه از خدمت سربازی از پادگان به دانشگاه راه پیدا کند این درحالی است که وی با جی5 نزدیک به بیست هزار لغت زبان انگلیسی را در حافظه درازمدت خود دارد و به قوی، دیگشنری متحرک، اگر می خواهید بدانید این عدد بیست هزار تا چه اندازه موفقیت بزرگی است کافی است بدانید یک انگلیسی زبان بین 5 تا 7 هزار لغت فعال در حافظه خود دارد. بیست هزار لغت دایره ای بزرگ از لغت است که بسیاری از دانشجویان ممتاز رشته زبان آرزوی داشتن نیمی از آن را دارند با هم خلاصه مصاحبه با ایشان را می خوانیم.

آقای معظمی، تا آنجا که ما می دانیم شما هم در دروس دانشگاهی و هم در زبان بسیار موفق بوده اید، می شود نقش فکرافزار جی5  را در این رابطه مشخص کنید؟

ببینید جی5 برای من در یادگیری همه چیز بوده و هست. بگذارید بهتر توضیح دهم، یک مثال مدیریتی: همیشه تصمیماتی در سطح مدیریت شرکتهای موفق بوده که کاملاً‌ حیاتی بوده و باعث اوج موفقیت شرکتها شده است. برای مثال مایکروسافت با خلق سیستم windows میلیاردها دلار سود و البته اعتبار برای آن شرکت کسب کرده است، من می خواهم بگویم تصمیم صحیح به استفاده از جی5 چنین دگرگونی در یادگیری من ایجاد کرده است. مطمئنم اگر این تصمیم را بموقع نمی گرفتم الان وضعم فرق می کرد.هرچه بگویم کم گفته ام، شاید باورتان نشود من الان چیزی حدود 20000 لغت در حافظه دارم. وضعیت طوری شده که چه اساتید چه دانشجویان همینکه لغتی بلد نیستند بلافاصله متوجه من می شوند. گاهی برایم جالب است یعنی همزمان کل کلاس سرشان به طرف من می چرخد و به دیکشنری متحرک معروفم. به هر حال با جی5 تسلط خارق العاده ای در زبان احساس می کنم.

خب حالا یک پیام!

همانطور که گفتم اینکه از جی5 استفاده کنید یا نکنید یک تصمیم راهبردی و استراتژیک است که زندگی شما را متحول می کند. از مصاحبه و وقتی که در اختیار ما قرار دادید تشکر می کنیم.

خوب، جناب مالکی برای این شماره چه موضوعی رادر نظر گرفته اید؟

اگر اجازه دهید می خواهیم راجع به حساب عاطفی سخن بگوئیم.

حساب عاطفی؟! ما از حساب بانکی اطلاع داشتیم که البته مال ما چندان خبری هم درآن نیست ولی از حساب عاطفی چیزی نمی دانستیم.

هر دو این حساب یک وجه مشترک دارند و آن اینکه شما در آن چیزی را می اندوزید و وجه ممیز آنها هم نوع چیزی که در این حسابها ذخیره می کنیم یعنی در حساب بانکی، پول و در حساب عاطفی، محبت و عاطفه می گذاریم.

چطور می شود حساب عاطفی را تقویت کرد؟

با محبت های کوچک با احترام به طرف مقابل، با مؤدب صحبت کردن، با هدیه های کوچک، با قدردانی به موقع، با عذرخواهی صادقانه و به موقع اگر از ما خطایی سر زده است و به عبارتی باید دائماً مواظب موجودی حساب بود که افت نکند.

آقای مالکی، شما در صحبتهایتان روی چیزهای کوچک مثل محبت های کوچک هدیه های کوچک تاکید داشته اید. آیا علت خاصی دارد؟

شما خوب می دانید که یک پس انداز خوب، پس اندازی است که ما دائماً‌ هرچند کم پول در آن بگذاریم ولی اگر مستمر و پیوسته باشد یک مرتبه تبدیل به یک پشتوانه مالی خوب می شود که باعث ایجاد اعتبار و اطمینان برای صاحب حساب آن می شود همین وضع در مورد حساب عاطفی صادق است.در زندگی مشترک هیچ حرکت خنثی وجود ندارد، هر حرکتی هرچند کوچک یا شما را به همسرتان نزدیک می کند یا دور می کند.برای مثال اینکه چای را چطور جلوی همسرتان بگذارید و یا اینکه او را چطور از خوابی بیدار کنید و یا اینکه چطور او را صدا بزنید و یا حتی چظور لباس بپوشید شما را به همسرتان نزدیک یا دور می کند هرچند شاید به اندازه یک اپسیلون باشد ولی حتماً هست،‌ من شخصاً‌ می خواهم در هر شرایطی این فیلتر را جلوی ذهنم در رابطه با همسر آینده بگذارم تا این مواظبت به یک عادت تبدیل شود. امیدوارم شما هم به این فرمول عمل کنید.

خوب جمع بندی نمی کنید؟

ما هـمانـطور که حساب پـس انـداز بانـک باز می کنـیم هـمـینـکه با کسی رابـطه برقـرار می کـنـیم یک حساب مشـترک عاطـفی اتوماتـیک  افتتاح می شود حال هر چقدر کم کم ولی پیوسته در آن موجودی بگذاریم به وقت نا ملایـمات و خـطاها این پشتـوانه اعـتباری به داد ما می رسد و آسیب جدی و مهلکی به رابطه دو جانبه ما وارد نمی شود .

چرا زن و شوهر ها حرف همدیگر را نمی فهمند

جناب مالکی7 برای این شماره چه مطلبی را در نظر دارید؟

اگر اجازه بدهید می خواهم یک قانون مؤثر در رابطه با بهره وری در زندگی را که برای خودم خیلی مؤثر بوده برایتان شرح دهم!

بسیار عالی است! ولی اگر ممکن است قبل از شرح این قانون یک نمونه از اثر آنرا برایمان نقل کنید.

به چشم!‌این موضوع که خدمتان عرض می کنم برمی گردد به 8-7 سال پیش، شب هنگامی بود و درحال مطالعه یک کتاب خوب در رابطه با تسلط به وقت در زندگی بودم که آقای آلن لایکین هم نویسنده آن بود تقریباً‌ ساعت یازده شب بود و یکی از تمرینهای عملی کتاب این بود که در همان لحظه باید یک کار با اولویت بالا را انتخاب می کردم و اقدام به اجرایش می کردم. اگر یک مقاله برای روزنامه آن زمان همشهری که تنها روزنامه رنگی ایران بود و اگر کسی می خرید چندین نفر در خانواده آن را می خواندند،‌بنویسم به قانون 20-80 عمل کرده ام. قلم و کاغذ آماده کرده ام ولی همین که خواستم بویسم افکار کمال گرایانه به ذهنم هجوم آورد افکاری مانند اینکه، این کار مهم است، بهتر است وقتی آمادگی بیشتری دارم انجام دهم و یا اینکه بهتر است بیشتر مطالعه کنم و بعد بنویسم و ... ولی قانون، قانون بود و باید اجرا می شد بنابراین شروع کردم چند صفحه ای که نوشتم احساس کردم سرم سنگین شده است بنابراین بلند شدم و نوشیدنی و میوه ای خوردم اما وقتی می خواستم دوباره شروع کنم باز وسوسه ها شروع شد که دیگر خسته شدی نمی توانی خوب بنویسی بهتر است فعلاً‌رها کنی! نوشته خوبی از آب در نمی آید! و ... ولی قاون، قانون 20-80 بود باید اجرا می کردم. نشستم و باز هم نوشتم!‌می دانید نتیجه چه شد؟

خیلی جالب است، بفرمائید!

مقاله ام که نسبتاً طولانی بود در دو نوبت در روزنامه همشهری تحت عنوان چرا زن و شوهر ها حرف همدیگر را نمی فهمند چاپ شد و نتیجه آن شد که اعتبار ویژه ای از این نظر برای من ایجاد شد که براحتی نگاه دوستان و آشنایان که قبل از آن خیلی معمولی بود را بگونه ای دیگر حس می کردم، حتی یادم هست که چند روز بعد از چاپ با روابط عمومی روزنامه تماس گرفتم و خواستم ببینم آیا در این رابطه اظهارنظری شده که مسئول روابط عمومی گفت تابحال بالاترین استقبال را داشته و همین امر اعتماد به نفس فوران برایم به ارمغان آورد ولی مهمترین درسی که از آن گرفتم همین عمل به قانون 20-80 بود.

خوب حالا اگر می شود در مورد خود قانون بیشتر توضیح دهید؟

بله، طبق این قانون که یک دانشمند ایتالیایی در قرن نوزدهم آنرا مطرح کرده است، 80% نتایج شما، ناشی از 20% کارهای شماست به عبارتی دیگر اگر شما در روز ده کار انجام می دهید و حالا وقت و انرژی شما جوری است که فقط می توانید دو کار انجام دهید اگر آن دو کار را با انتخاب صحیح، نه آنکه هرچه پیش می آید، انجام دهید 80% نتایج برایتان حاصل می شود.

یک توصیه مهم؟

همین حالا این قانون را در هر مورد که می خواهید آزمایش کنید بطور شگفت آوری درست از آب درمی آید مثلاً شاید 10-20 مشکل در زندگی دارید ولی وقتی خوب دقت کنید می بینید 2-4 مورد است که 80% انرژی شما را می بلعد بنابراین اگر بجای پراکنده کاری روی آن متمرکز شوید مطمئناً نتایج بهتری می گیرید.

با تشکر از شما که این قانون طلای را برایمان توصیف کردید.موفق باشید! دو دختر دوقلویم--دخترم دو سال پیش و پسرم هم امسال با کمک جی5 وارد دانشگاه شدند جی5 واقعاً به آنها کمک زیادی کرد به طوری که برای مثال دخترم موفق شد 100% زبان انگلیسی را در کنکور پارسال بزند حالا هم آمده ام که برای دو دختر دوقلویم که الان سال دوم نظری هستند جی5 تهیه کنم. من به عنوان یک مادر و جهت حق شناسی از مؤسسه پگاه مالکی افراد زیادی از دوستان و فامیل را برای تهیه جی5 راهنمایی کردم. این کار دو احساس خوب به من می دهد هم احساس قدرشناسی از مؤسسه و آقای مالکی می کنم و هم می دانم کسانی که جی5 را به آنها معرفی کرده ام مرا دعا خواهند کرد و مورد احترام معنوی قرار خواهم گرفت چرا که با جی5 تاثیر بزرگ بر  زندگیشان خواهم گذاشت.چقدر تفاوت!من جی5 ام را تحت یک نام دیگر یک مؤسسه دیگر خریداری کرده بودم و در طرز استفاده از آن دچار مشکلات جدی بودم بنابراین به مؤسسه پگاه مالکی زنگ زدم و مشکلم را در میان گذاشتم. در همان آغاز مکالمه آنها متوجه شدند من جی5 را از جای دیگری خریداری رده ام ولی بخاطر رسالتی که همان کمک به گسترش درست این روش است بطور کامل که زمان زیادی هم طول کشید و با صبر و حوصله طرز استفاده مفید آنرا در پشت تلفن به من آموزش دادند و من تازه فهمیدم که چقدر تفاوت وجود دارد به همین خاطر نه تنها تشکر شفاهی کردم بلکه در عمل جی5 را برای خواهرم که از یزد آمده بود خریداری کردم علاوه بر آن تا به حال با راهنمایی های من چندین نفر از دوستانم هم از آن استفاده کرده اند.

 

 

نفر23 کنکور سراسری81

من امسال کنکور دادم، با جی5 توسط خبرنامه داخلی دبیرستان آشنا شدم که در آن با نفر 23 کنکور سراسری که از مدرسه ما بود مصاحبه کرده بودن. وی با تاکید زیاد به بچه ها گفته بود از جی5 استفاده کنید و در توضیح بیشتر گفته بود من در هیچ کلاس کنکوری شرکت نکردم، مدرسه امان هم که تیزهوشان نیست با این حال با کمک جی5 توانستم رتبه 23 کنکور را کسب کنم. من حتی یک بار پیش معلمهای مدرسه آمدم وتاکیدکردم اگر می خواهید خدمتی به بچه ها بکنید جی5 را به آنها معرفی کنید.الناز فردوس فرهنازی